کثرتگرایی فرهنگی (cultural pluralism) زمانی است که گروههای کوچک هویتهای فرهنگی منحصر به خو را در یک جامعۀ بزرگتر حفظ میکنند و ارزشها و آداب و رسوم آنها منوط به احترام به قانون و سازگاری با ارزشهای جامعۀ گستردهتر پذیرفته میشود. در طول سالها کانادا بیشتر و بیشتر ایدۀ کثرتگرایی فرهنگی عملی کرده است که نتیجتاً احساس ما از ملت مدنی بودن را از هر زمان دیگری قویتر کرده است. در طول تاریخ کشور، تطبیق گوناگونی منطقهای، قومی، زبانی و دینی یک اولویت بوده است و ارزشهایی مانند آزادی، دموکراسی و حقوق بشر از طریق دیالوگی مداوم در میان فرهنگها و جوامع مختلف تعریف شدهاند.
منبع عکس: Tim Van Horn
«کثرتگرایی فرهنگی – شرایطی که در آن گروههای اقلیت به طور کامل در جامعۀ مسلط مشارکت میکنند، با این حال تفاوتهای فرهنگی خود را حفظ میکنند.»
اول، هر چند به نظر شبیه میآیند، اما کثرتگرایی با چند فرهنگی متفاوت است. هر دویآنها از جانب فرهنگ بزرگتر پذیرفته شده است، اما تفاوت آنجاست که هر کدام به شیوهای ناهمسان مورد پذیرش قرار میگیرند. در کثرتگرایی فرهنگی، فرهنگ وسیعتر فرهنگهای کوچکتر را میپذیرد که هویتهای فرهنگی منحصر به فر خود را حفظ میکنند. در چند فرهنگی اکثریت تنها فرهنگ کوچکتر را به رسمیت میشناسد و به آن احترام میگذارد، اما آن را به عنوان بخشی از فرهنگ خود نمیپذیرد. کثرتگرایی فرهنگی زمینه را برای گروههای متعدد فرهنگی زیادی فراهم میکند، و بر خلاف چندفرهنگی، تلاش نمیکند یک وضعیت واحد و یکسان را به همۀ آنها تحمیل کند.
«چندفرهنگی – حفظ فرهنگ و یا هویتهای فرهنگی مختلف در یک جامعۀ واحد، به مثابۀ یک کشور و یا ملت.»
کاسههای سالاد؟ گلدانهای ذوب؟
این اصطلاحات، نظریههایی هستند که میتوان به وسیله آنها نحوۀ در هم آمیختن مهاجران در جوامع آمریکای شمالی را توضیح داد. مفهوم «کاسۀ سالاد» بدان معناست که یکپارچه سازی بسیاری از فرهنگهای مختلف مانند سالاد در تضاد با مفهوم سنتی «گلدان ذوب»، با یک دیگر در هم میآمیزند. «گلدان ذوب» استعارهای است از جامعهای ناهمگن که به همگنی میل میکند. در کانادا این مفهوم بیشتر با عنوان «موزائیک فرهنگی» شناخته میشود. در «موزائیک فرهنگی» فرهنگها مانند مواد اولیۀ سالاد در کنار هم قرار میگیرند، اما به یک فرهنگ یک دست بدل نمیشوند. هر فرهنگی کیفیتهای مخصوص به خود را حفظ میکند. این مفهوم از نظر سیاسی نیز صحیحتر است، زیرا اطلاح «گلدان ذوب» تداعیگر این حقیقت است که فرهنگهای نمیتوانند به دلیل آسیمیلاسیون خود را حفظ کنند.
کثرتگرایی فرهنگی در کانادا را میتوان به وسیلۀ مجموعهای از سیاستها نشان داد که برای رسیدن به دو هدف تلاش میکند: یک، بقای گروههای فرهنگی قومی و آداب و رسوم آنها (چندفرهنگی): دو، تضمین برابری کامل در فرصتهایِ زندگی اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی کانادا (عدم تبعیض) برای تمام شهروندان صرف نظر از پیشینۀ فرهنگی. هر دوی این اهداف سوم در تکامل سیاستهای دولتی نسبت به گروههای اقلیت را در لیبرال دموکراسیها بازتاب میدهد. سه مرحله از این تکامل عبارت است از: سرکوب دولتی اقلیتها، بردباری و بیتفاوتی نسبت به اقلیتها و در پایان، حمایت فعال دولت از اقلیتها.
در طول تاریخ ...
کانادا همیشه جامعهای کثرتگرا بوده است. بسیاری از گروههای بومی فرهنگی و زبانی مختلف در این کشور سکنی گزیده بودند، ورود مهاجران اروپایی تنها بر گوناگونی جامعۀ کانادا افزود.
«از آغاز، همیشه بازتعریف کانادا بر اساس همگونی و یا هویت ملی آن امری مشکل بوده، زیرا گوناگونی و تنوع همان چیزی بوده که میتواند به درستی کانادا را تعریف کند.»
امروزه کانادا بالاترین نرخ مهاجرت را در کانادا دارد و مأمن بیش از 200 جامعۀ قومی-فرهنگی است.
بیشتر مهاجران بعد از جنگ جهانی دوم و برداشتن محدودیتها علیه برخی از مهاجران پس از بیش از دو دهه محرومیت، به کانادا آمدند. آسیاییها که از قرن نوزدهم به کانادا آمدند و تا نیمههای قرن بیستم مهاجرت آنها به کانادا ادامه داشت، در انتخابات فدرال و استتانی حق رأی نداشتند. با حذف آخرین محرومیت قانونی کاناداییهای آسیایی ژاپنی در سال 1948، کاناداییهای آسیایی تبار اکنون 11 درصد از جمعیت کانادا را تشکیل میدهند که بزرگترین گروه اقلیت کانادا است و یریعترین رشد را در بین گروههای اقلیت دارد. آنها در تاریخ، اقتصاد و فرهنگ کانادا نقش عمدهای ایفا کردهاند. آنها همچنین در مناطقی که تراکم جمعیتی بالایی دارند، چهرۀ شهرهای بزرگی همچن ونکوور، تورنتو و مونترال را تغییر دادهاند.
مناظره بر سر جایگاه کبک در کانادا در دهۀ 1960 دولت را وادار ساخت تا تغییر مهمی را در سال 1971 در قانونگذاری ایجاد کند. طی آن، کانادا به اولین کشور در جهان بدل شد کهچند فرهنگی را به عنوان سیاست اصلی دولت معرفی کرد. چندفرهنگی دست به دست هم با دموکراسی به پیش رفت و اصول برابری و آزادی هر دو را مشخص میکند. کثرتگرایی در کانادا ریشه در قانون، نهادها و سیاستهای مشارکتی همۀ افراد جامعه دارد.
«کانادا یک «گلدان ذوب» نیست؛ مردم تشویق میشوند تا میراث فرهنگی، دینی، و زبانی خود را حفظ کنند.»
درون جامعۀ یهودی در کانادا چندین چالش توسط محیط حمایتی جدید کانادا به وجود آمد. چالشهایی مانند مبارزه بر علیه یهود ستیزی سنتی، درک اشکال جدید یهود ستیزی، یهودیت آشکار و نهان، و کثرت گرایی درون جامعۀ یهودی.
با همۀ این اوصاف، کثرتگرایی در کانادا ساده به دست نیامده است. بسیاری از مهاجران و یا فرزندان آنان، احساس میکنند که مانند اجدادشان در گذشته هدف پیشداوری و یا نژادپرستی قرار میگیرند. هر چند احترام به آداب و رسوم فرهنگهای دیگر ارزش بنیادین کثرت گرایی است؛ وجود برخی اختلافات در دیدگاهها بین گروهها اجتناب ناپذیر است. جرایم مرتبط با نژاد بخش عمدهای از واقعیت کانادا است. مهاجران و یا حتی نسلهای دوم و سومی از مهاجران در کانادا وجود دارند که با فرهنگ مادر خود ارتباط نزدیکی دارند و برای یافتن تعادل بین هویتهای فرهنگی رقیب در تقلا هستند. شوربختانه بعضیها در بافتاری جدید مانند مدرسه نسبت به هویت حقیقی خود احساس بیگانگی میکنند. کانادا راه زیادی راه زیادی را طی کرده است، تا به نمونهای اصلی از جامعۀ کثرتگرا بدل شود. هرچند پشرفت هرچه بیشتر ممکن است.