مریم منصف (زاده ۷ نوامبر ۱۹۸۵ مشهد، ایران) سیاستمدار افغان کانادایی است. او در اکتبر ۲۰۱۵ به عنوان نماینده منطقه انتخاباتی پیتربورو - کوارتا در استان انتاریو به پارلمان کانادا راه یافت و همزمان وزیر نهادهای دموکراتیک دولت کانادا نیز هست.
مریم منصف جوانترین عضو کابینه جاستین ترودو است که در سن ۳۰ سالگی به سمت وزارت در کشور کانادا رسیدهاست. همچنین او نخستین افغانتبار در کانادا است که به چنین مقامی دست مییابد و نخستین زنی است که به نمایندگی از بخش پیتربورو در ۱۲۵ کیلومتری شهر تورنتو از توابع ایالت انتاریو به مجلس این کشور راه مییابد. خانم منصف عضو حزب لیبرال کانادا است و سالها در این کشور مشغول فعالیت سیاسی و اجتماعی بودهاست.
یکی از مسئولیتهای مهم خانم منصف در مقام وزیر نهادهای دموکراتیک، بازنگری در نظام انتخاباتی کانادا و تبدیل آن به نمایندگی تناسبی است.
کمپین «شال قرمز» را خانم «مریم منصف» به همراه یکی از همکلاسیهایش به راه انداخت.
دختری که در در داستان زندگیاش میگوید از دو سالگی از پدرش بیخبر است. آخرین خبر از پدر، بودن در یک درگیری بین مرز ایران و افغانستان است و دیگر هیچ.
مریم، مادر و خواهرانش تا یازده سالگی بین ایران و افغانستان در رفتوآمد بودند و با قدرت گرفتن طالبان، مادر سی ساله، سه دخترش را به دندان گرفت و از کشور فرار کرد. این چهار زن با الاغ، شتر صحرا را پشت سر گذاشتند و خود را به پاکستان رساندند. سپس به اردن رفته و از آنجا خود را به کانادا رساندند و اعلام پناهندگی کردند.
در یازده سالگی به کانادا رسید و در بیست و نه سالگی، در انتخابات رای آورد و به عنوان نماینده حزب لیبرال به مجلس راه یافت. قبل از نمایندگی مجلس، برای شهردار شدنِ شهر کوچک پیتربرو اقدام کرد. از ارادهاش میگویند که درِ هفتادهزار خانه را زد و تا میتوانست با تکتک مردم حرف زد. نتوانست اعتماد مردم را جلب کند و شهردار شود اما فعالیتهای بیامانش او را در نهایت در قلب مردم جا کرد و به عنوان نماینده یکسال بعد انتخاب شد. و این تلاش ادامه یافت تا در سی سالگی به عنوان جوانترین عضو کابینه در تاریخ کانادا و اولین زن مهاجر به وزارت رسید.
او حالا وزیر اموز زنان کاناداست و از فعالترین و دوستداشتنیترین اعضا است. وقتی مصاحبهاش را میشنیدم جملهای گفت که شرمم آمد. خبرنگار پرسید شما ایران دنیا آمدی ولی تابعیت ایرانی نداری. گفت: در ایران معلمها و شاگردان از وجود ما استقبال نمیکردند و مادرم گفت این مهاجرت نیست. مهاجرت باید به جایی باشد که دختران من به عنوان انسان به حساب بیایند.
و اما کمپین شال قرمز؟ او سالها پیش با فروش شال قرمز و اختصاص درآمد آن به ارتقای سطح زندگی زنان افغان، این کمپین را شروع کرد. بعدها تمام مغازههای شهر پیتربرو این شال را عرضه کردند. این کمپین هنوز ادامه دارد. آخرین بار۱۵۰هزار دلار به زنان افغان کمک کرد. یک بیمارستان مدرن در افغانستان ساخته است و هنوز دارد فعالیت میکند.
این دختر از جان مایه گذاشته تا فاصلهی بین شعار و عمل را چنین در مدت عمر جوان۳۳سالهاش کم کرده است. بیایید فکر کنیم دربارهی فاصلهی بین شعار و عمل در جامعهی خودمان ونقش ما در بزرگی این فاصله. و مریم روزی که درِ تک تک خانههای شهر را کوفت، بیشتر ما و مسئولانمان در حال حرف زدن بودیم.