این روزها، به نظر میرسد که خریدن یک ملک و سپس فروش آن با قیمت بالاتر مد شده است. در ظاهر، این ایدهی معرکهای به نظر میرسد، یک ملک بخرید، کمی زمان و پول صرف تعمیر آن کنید، و سپس با قیمت بالاتر آن را بفروشند و سود خوبی کسب کنند. در اقتصاد هنوز شکنندهی امروزی و با افول بازار معاملات املاک در بسیاری از محدودهها، به نظر میرسد که تلاش برای پول درآوردن به این روش کمی خطرناک است، و تا حدی این فرضیه درست است – اما با این وجود، باز هم گزینهای ارزشمند برای سرمایهگذاری است مادامی که درک مناسبی از انواع سودها و مهمتر از آن، مالیات وضع شده در معاملات املاک کانادا داشته باشید.
وقتی که شما سهام میفروشید، به سود آن مالیات تعلق میگیرد - تفاوت بین آنچه شما پرداخت کرده اید و آنچه که شما فروخته اید.همین موضوع برای فروش یک خانه هم نیز صدق میکند، اما مسائلی وجود دارد که سرمایهگذاران احتمالی باید از آن آگاه باشند.
به طور کلی، سود سرمایه را میتوان سود بدست آمده از فروش یک داراییدرآمدزا در نظر گرفت. از طرف دیگر، درآمد تجاری معمولا زمانی بدست میآید که ما یک کالا یا دارایی موجود برای فروش را میفروشیم. با توجه به مالیات وضع شده در معاملات املاک کانادا، تنها 50 درصد از سودهای بدست آمده از سود سرمایه مشمول مالیات میشود؛ و در نتیجه، بسیاری از مالیات دهندگان کانادایی سعی میکنند تا با اتخاذ یک روش مالیاتی مطلوب برای سود سرمایه، از این سیستم سود ببرند.
سود بدست آمده از فروش املاک و مستغلات کانادایی را میتوان درآمد تجاری یا سود سرمایه در نظر گرفت. با این وجود، بیشتر سرمایه گذاران از فاکتورهایی که سازمان نظارت بر درآمدهای کانادا (CRA) برای طبقه بندی سودهای بدست آمده از بازار املاک و مستقلات در نظر میگیرد، بی خبر هستند. این فاکتورها عبارتند از:
1. هدف اولیه: روشی که CRA از طریق آن اهداف شما را بررسی میکند (در زمانی که دارایی به فروش رفته است)، برای ارزیابی مالیاتی که مشمول فروش املاک در کانادا میشود، حیاتی است. اگر هدف اولیهی شما "کسب سود" از فروش این ملک بوده است (فروش سریع ملک بعد از خرید)، پس هدف شما از این کار کسب درآمد بوده است. از طرف دیگر، اگر قصد شما این بوده تا این ملک را نگه دارید و در طول زمان از طریق دریافت اجاره کسب درآمد کنید، سود به دست آمده از فروش این ملک به عنوان سود سرمایه در نظر گرفته خواهد شد. از آنجا که تعیین هدف کار بسیار دشواری است (زیرا CRA نمیتواند ذهن شما را بخواند)، فاکتورهای دیگری بررسی میشوند.
2. منطقه بندی: CRA به دنبال منطقه بندی ملک به عنوان یکی از فاکتورهای تعیین کننده است. اگر ملک شما استفادهی تجاری دارد، یا بعد از خرید، استفادهی مسکونی آن به استفادهی تجاری تغییر یافته است، سود بدستآمده از فروش این ملک به عنوان درآمد تجاری محسوب میشود.
3. تعمیر و نگهداری: تعمیر و نگهداری صورت گرفته روی ملک توسط مالیات دهنده نیز یکی از فاکتورهای مهم است. اگر ملک به عنوان یک "خانهی کلنگی" خریداری شده و قبل از فروش، بازسازی/نوسازی اساسی در آن صورت گرفته، سود بدست آمده از فروش در دستهی درآمد تجاری حساب میشود.
4. ماهیت کسب و کار و حرفهی شما: وضعیت کسب و کار و فعالیتهای تجاری دیگر شما ممکن است در شیوهی بررسی معاملات شما توسط CRA تاثیرگذارباشد – یعنی هرچه شغل مالیات دهنده (مانند سازنده و نمایندهی فروش املاک) ارتباط بیشتری با فروش و خرید املاک داشته باشد، احتمال آن بیشتر است که سود به دست آمده از فروش ملک به عنوان درآمد تجاری در نظر گرفته شود، و بر اساس همین از آنها مالیات گرفته خواهد شد
5. پول قرض گرفته شده: پول قرض گرفته شده برای خرید ملک یکی دیگر از فاکتورهایی است که CRA در نظر میگیرد. اگر شما برای خرید ملک پول زیادی قرض گرفته باشید، سود بدست آمده به عنوان درآمد تجاری در نظر گرفته میشود. از طرف دیگر، اگر بیشتر پول خرید را خودتان تهیه کرده باشید، سود بدست آمده به عنوان سود سرمایه حساب میشود.
6. مدت زمانی که شما صاحب ملک بودید: اگر شما مدت زمان کمی صاحب ملکی بوده اید که آن را برای سود فروخته اید، سود کسب شده به عنوان درآمد تجاری حساب میشود.
7. تعداد دفعات فروش املاک و مستغلات: اگر به عنوان مثال، شما دارای چندین ملک در طول سال هستید و منبع درآمد دیگری غیر از این ندارید، CRA تشخیص خواهد داد که هدف شما از این کار کسب سود است و سود بدست آمده را به عنوان درآمد تجاری حساب میکند که مشمول نرخ مالیات عادی میشود.
ترجمه صادق نداماتی